درنیکادرنیکا، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره

زندگی درنیکا جون

متخصص جوووووورچین(lego)

سلااااام ببخشید که باز منشیم رفت ولایتشوووووووووووون و من کمتر مطلب نوشتم یه چیزی رو میدونید من تازه چند تا جور چین برام هدیه اورده شده(با بام و مامانم که نمی خرند) و همه فکر میکردند که برای سن الانم و تا چند سال ایندم جواب میده ولییییییییییییییییییییی من شگفتی ساز شدم و جور چینای ٢ برابر سنم هم هم هم هم هم حل کردم اگر مشکل جور چین داشتین من هستتتتتتتتتتتتتتم قیمت حل جور چین متعاقبا" اعلام میشود (زندگی خرج دارد) بوووووووووووووووسسسسسسسسس بغلللللللللللللللللللللللل ...
28 آبان 1391

شهر بازی ستاره فارس و.......................

سلااااااااااام یه روز که میشه فکرکنم ١٢/8/91 بود رفتیم ستاره باعموها و خاله ها بولینگ بازی کنیم. خلاصه مثل اینکه بد نبود و به همه خوش میگذشت.بعد از بولینگ رفن یه بازیکه یه توپ و دو دستگیره داشت که نمیدونم اسمش چی بود. منم که دیدم داره سرم کلاه میره راه اوفتادم تو شهر بازی و همه چیز و چک کردم و بلاخره 2 بار سوار قطار شدم که ناگهان چشمم خوردبه یه چیزی بنام ماشین برقی و رفتم سراغش که منشیم من و گرفت و گفت باید نوبت بگیری و تو تنها که نمیشه سوار بشی.خلاصه تا نوبتم شد مثل اینکه 25 بار رفتم که برم تو که جلوم ومیگرفتن خلاصه من وای رفتیم سوار شدیم(هر جا میرم ای هم میاد و مثل کنه میمونه)و کلی رانندگی کردم که اصلا" سخت نب...
17 آبان 1391

تا حالا سالاد با مزه دستهای نی نی خوردین؟

سلاممممممممممم داشتم ازمهمانی آقا بارمان میگفتم که به مرحله شام خوردن رسیدیم روی میز از غذاهای رنگارنگ برای بزرگترها بود و دیگه جا برای ظرف سالاد نبود و ظرف و ای(منشیم) اورد و گذاشت رو گلمیز جلوی من.منم که فکر بازی به سرم زده بود با ای که من هر کاری بکنم نه نمیگه شروع کردیم با سالاد ها بازی کردن البته با قاشق مخصوص سالاد و کاملا" بهداشتی. البته بازی کسل کننده شد و من با یه ابتکار جالب و تائید ای(منشیم) با دست رفتم توی ظرف سالاد و شروع کردم به اینکه ببینم سالاد از چه چیزهایی درست شده مزهاش چجورین و .....که توی ظرفهای مخصوص سالاد هم کشیدم و همه هم خوردن و خوششون اومد.که این بر میگرده به این موضوع که سالاد با مزه دستهای نی نی خو...
17 آبان 1391

دیدن نی نی جدید

سلامممممممم پنجشنبه شب در تاریخ ١١/٨/١٣٩١ ما باتفاق رفتیم خونه دوست مامان و بابام باسم  آقارضا و هستی جون .یه نی نی بدنیا اوردن بنام آقا بارمان. (یه چیزی بگم تو جمعی که تایپیستم هم هست ما ٣ تا نی نی هستیم که من از همه بزرگترم بعدش اقا آرتین هستند که نی نی آقا علیرضا و خاله نغمه هستند و آقا بارمان که تازه بدنیا اومدن.) ما شام اونجا بودیم برای همین حدود ٤ ساعت مهمانی طول کشید. بچه ها من عاشق نی نی کوچولوها هستم حاضرم همش با اونا بازی کنم. خلا صه داشتن اقا بارمان و خواب میکردن و منم داشتم نازش میکردم تا نی نی خوابش برد.و توی اتاق من و نی نی و منشیم بودیم که مامانم اومد و خواست من و ببر بیرون که مبادا نی نی بیدار بشه.من...
13 آبان 1391

سفر به دبی و راز خوابیدن من

سلللللللللللاممممممممم میخوام داستان یه سفر رو براتون تعریف کنم سفر به دبییییییییییییییییییی شهریورماه سال ١٣٩٠بود که من همراه مامان وبابا و عموها وخاله هام رفتیم دبی مسافرت من اون موقع ٨ ماه داشتم و تازه میخواست اولین دندونم در بیاد و من خیلی بیتاب بودم.تو اون سفر عمو تایپیستم هم با من بود .باعث تعجب همه بخصوص بابا و مامانم بود که چرا من بغل عموم خواب میرم ولی بغل بقیه گریه میکنم رازززززززززززززز حالا رازشو میگم من لثه هام خیلی درد میکرد و مامان وبابام میگفتن فقط از وسایل استریل مخصوص باید استفاده بکنم. اخه یکی نبود بگه تو پاساژ در حین راه رفتن منی که درد میکشم وسیله مخصوص لثه اونم استریل از کجا بیارم.منی ...
9 آبان 1391

چرااااا تا روزتولدمممممممم نباید راز وبلاگممممم فاش بشههههههه

سللللللللللللللللاااااااااااااااااااااااااااامممممممممممممممم از ای پرسیدم که (ای منظورم تاپیستم،عموم،منشیم.......حالا گیر ندین)چرا تا تولدم نباید در مورد وبلاگم چیزی بگم گفت خاله نازنین میخواد یه کار قشنگی برام بکنه اونم فیلم من و توی حدود یک سال جمع بکنه و میکس کنه و بعنوان هدیه بده به مامانم و اگه ما قبلش این وبلاگ و رو کنیم کار خاله نازنین کمرنگ میشه گفتم بگم شما هم بدونین فعلا" بوسسسسسسسسسس ...
7 آبان 1391

چرا تاحالا من عکسسسسسسسسسسسسس نذاشتمممممم

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام در اینجا میخواستم بگم که تا حالا چرا من عکس تو وبلاگم نذاشتم تایپیستم میگه ما هنوز عکسی از تو نداریم و یه جوری که تابلو نشه باید عکسات و از مامان و بابات بگیرم. اگه نشد هم با موبایلم"apple"،"اپل"،"سیب"،"تفاحه"،"pomme"،"apfel"...که کیفیتش عالیه ازت عکس میگیرم و میزارم تو وبلاگت بازم بابت لحن تایپیستم عذر خواهی میکنم تحمل کنید تا روز تولدم که این بره.چکار کنم دیگه باید تحمل کرد ...
7 آبان 1391

اسم پستونک من میمی

سلام پیشی بیا ،مال من،بارنی،کیتی،مامان شیرین،زرد،سفید،سبز....اینا کلمات جدیدی هست که من میگم هوا کم کم داره سرد میشه برای همین من کم کم لباسهای زمستونم و میپوشم اها یه چیزی من به پستونکم میگم" میمی" و وقتی دندونم درد میگیره یعنی میخواد در بیاد و یه دندون به دندونام اضافه بشه من میمی میخورم و زمانی که میخوام دیگه بخوابم. وقتی میمی میخورم خیلی خوشکل میشم البته من همیشه خیلی خوشکلم بووووووووووسسسسسسسسسسسسسس   ...
7 آبان 1391
1